کد مطلب:33978 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

تردید در انتساب نهج البلاغه به امام











برخی از تذكره نویسان و مولفان تراجم و رجال در كتابهای خود در انتساب نهج البلاغه به امیرمومنان علی (ع) تردید روا داشته اند و آن را ساخته ی جمعی از سخنوران شیعی و از جمله شریف رضی یا شرف مرتضی معرفی كرده اند و گفته اند كه نسبت دادن بخش عمده ای زا نهج البلاغه به علی بن ابی طالب (ع) نسبتی نادرست است.

«برای بعضی از گذشتگان دشوار بوده است كه بپذیرند نهج البلاغه نمونه ای از كلام علی (ع) و نموداری است خط مشی كلی او در دین و سیاست و اداره ی مملكت و

[صفحه 160]

برنامه ای كه وی می خواست در زمان خلافت خود آن را به اجرا در آورد. و از این جهت آن را آماج تیرهای شك و تردید كرده اند و پنداشته اند كه نهج البلاغه از سخنان علی (ع) نیست، بلكه سید رضی- كه آن را جمع كرده- خود ساخته و به آن حضرت نسبت داده است.»[1].

نخستین شخصی كه در درستی انتساب نهج البلاغه به امیرمومنان علی (ع) تشكیك روا داشته، «ابن خلكان»[2].

در گذشته به سال 681 هگری است. وی در ضمن شرح حال سید مرتضی می نویسد: «میان مردمان درباره گرد آورنده ی نهج البلاغه كه مجموعه ای زا سخنان امام علی بن ابی طالب (رض) است اختلاف نظر وجود دارد كه آیا سید مرتضی آن را گرد آورده است یا بردارش سید رضی؟ و نیز گفته اند كه این كتاب از كلمات علی نیست، بلكه همان كسی كه ان را گرد آوری كرده، به وی نسبت داده است و همان كس، آن كلمات را ساخته و پرداخته است، والله اعلم.»[3].

پس از «ابن خلكان» عده ای دیگر هم، به همین سبك و سیاق، گفته ی او را تكرار كرده اند و انتساب نهج البلاغه به امام علی (ع) را مورد تردید قرار داده اند. «ابن اثیر حلبی» در گذشته به سال 737 هجری، در كتاب «المختصر المختار من وفیات الاعیان»، همین مطلب را عینا آورده است.[4].

«شمس الدین ذهبی» درگذشته به سال 748 هجری، در شرح حال سید مرتضی می نویسد: «وی متهم به ساختن و جعل كتاب نهج البلاغه است.»[5].

«صلاح الدین صفدی» در گذشته به سال 764 هجری، در شرح حال شرف مرتضی سخن «بان خلكان» را تكرار كرده است.[6] البته «صفدی» در شرح حال شریف رضی می نویسد: «گمان می كنند كه نهج البلاغه انشای اوست ولی من از شیخ الامام علامه تقی الدین احمد بن تمیمه رحمه الله تعالی شنیدم كه می گفت چنین نیست كه نهج البلاغه انشای سید رضی باشد، بلكه كلام علی بن ابی طالب و كلام سید رضی در نهج البلاغه شناخته شده است.»[7].

«عفیف الدین یافعی» در گذشته به سال 768 هجری نیز همان گفتار را نقل كرده است.[8].

«ابن حجر عسقلانی» درگذشته به سال 852 هجری، هم در شرح حال سید مرتضی او را متهم به جعل نهج البلاغه دانسته است.[9] و «ابن عماد حنبلی» هم عین عبارات «ابن خلكان» را به نقل از او آورده است.[10].

[صفحه 161]

از متارخان هم گروهی به راه گذشتگان یاد شده رفته اند و بدون اندیشه و تحقیق همان شبهات و شكوك را تكرار كرده اند.[11].

«احمد امین» می نویسد: «مطالب نهج البلاغه را به او (امیرمومنان علی بن ابی طالب) نسبت داده اند و آن كتاب مشتمل بر بسیاری از خطبه ها و دعاها و نامه ها و موعظه ها وحمتهاست و منتقدان از قدیم و جدید مانند «صفدی» (در الوافی بالوفیات) و «هوار Hvart« (در الادب العربی) در مجموع آنها شك كرده اند.»[12].

«جرجی زیدان» در شرح حال شریف مرتضی، نهج البلاغه را از تالیفات او برشمرده و می نویسد كه نهج البلاغه مشتمل بر خطبه ها و سخنان منسوب به امام علی است ولی بسیاری از آن خطبه ها به دلیل اختلاف سبك و مخالفت با اسلوب و شیوه و معانی متداول آن عصر متعلق به علی نیست.[13].

«خیرالدینزركلی» نیز در شرح حال شریف مرتضی می نویسد كه بسیاری از شرح حال نویسان معتقدند كه او گردآورنده ی نهج البلاغه است، نه برادرش شریف رضی و آنگاه عبارات «شمس الدین ذهبی را در این باره نقل كرده است.[14].

«بروكلمان» نیز هنگام بیان اثار شریف رضی، می نویسد كه كتاب نهج البلاغه را نیز به شریف رضی نسبت می دهند، درست آن است كه این كتاب از گردآورده های براغدرش شریف مرتضی است.[15] بدین ترتیب جمعی از پیشینیان و گروهی از معاصران بر مبنای اوهام «ابن خلكان» در انتساب نهج البلاغه به امیرمومنان (ع) با عبارات یاد شده و بدون ارائه هیچ گونه دلیل و مدركی تشكیك كرده اند.


صفحه 160، 161.








  1. نهج البلاغه از كیست؟، ص 19.
  2. «ابوالعباس احمد بن محمد بن ابراهیم بن ابی بكر بن خلكان» از مورخان و تراجم نویسان بلند آوازه است كه كتاب «وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان» وی از مشهورترین كتابهای تراجم است. «ابن خلكان» مردی فاضل و ادیب و عاشق و شیفته ی اشعار «یزید بن معاویه بن ابی سفیان» بود و آن قدر به شعر «یزید» اهمیت می داد و بدان ارادت داشت و آن را می شناخت كه اصیل آن را از منحولش جدا می ساخت و اشعار اصیل او را حفظ داشت و بدان مباهات می كرد. وی در بیان شرح حال «محمد بن عمران مرزبانی» در گذشته به سال 384، كه نخستین بار دیوان «یزید بن معاویه» را جمع كرده است، می گوید شعر «یزید» یا وجود اندك بودن، در نهایت حسن است و من به سبب شیفتگی به شعر «یزید تمام دیوان او را حفظ كرده ام. و اضافه می كند كه اشعار خالص و صحیح «یزید» را از اشعار منسوب به او خوب شناخته و تشخیص داده است. «ابن خلكان» از عالمان بسیار متعصب بوده كه آثار و نشانه های این تعصب در كتاب او واضح و آشكار است. ر. ك: وفیات: الاعیان، ج 4، ص 354. فوات الوفیات، ج 1، صص 336 -330. الكنی و الالقاب، ج 1، صص 275 -273.
  3. وفیات الاعیان، ج 3، ص 313.
  4. پژوهشی در اسناد و مدارك نهج البلاغه، ص 48.
  5. میزان الاعتدال، ج 124و 3.
  6. الوافی بالوفیات، ج 21، ص 7.
  7. همان، ج 2، ص 375.
  8. مرآه الجنان، ج 3، ص 55.
  9. لسان المیزان، ج 4، ص 256.
  10. ابوالفلاح عبدالحی ابن العماد الحنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 257.
  11. ن. ك: نهج البلاغه از كیست؟، صص 20 -19.
  12. احمد امین، فجر الاسلام، الطبعه العاشره، دارالكتاب العربی، بیروت، 1969 م. ص 149 -148.
  13. جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغه العربیه، راجعها و علق علیها شوقی ضیف، دارالهلال، القاهره، 1914 -1911 م. ج 2، ص 333.
  14. الاعلام، ج 4، ص 278.
  15. تاریخ الادب العربی للبروكلمان، ج 2، ص 64.